Artur Carter

0 %
نیما رحیمی
مربی توسعه کسب و کار و تحول دیجیتال
  • مهندسی فناوری اطلاعات، دانشگاه علم و صنعت ایران
  • MBA دانشگاه تهران
  • DBA دانشگاه امیرکبیر
  • دارای پروانه مشاوره مدیریت و آموزش در توسعه کسب و کار
  • عضو کمیسیون مشاوران سازمان نظام صنفی، رایانه ای استان تهران
  • عضو اتاق بازرگانی تهران
  • مترجم کتاب بازی بلند مدت (نشر هورمزد)

دوسوتوانی سازمانی (Ambidextrous Organization): کلید طلایی بقا و نوآوری همزمان

۲۹ مهر ۱۴۰۴

تضاد ویرانگر یا مزیت پنهان؟

در دنیای کسب‌وکار امروز، یک فشار دائمی و متناقض بر رهبران سازمان‌ها وجود دارد. از یک سو، باید فرآیندها را بهینه کنند، هزینه‌ها را کاهش دهند و به بهره‌وری حداکثری برسند (Scale & Productivity). از سوی دیگر، باید در مقابل تحولات بازار «سریع و خلاق» (Speed & Creativity) باشند، ریسک کنند و دست به نوآوری بزنند.

اغلب مدیران این دو را در تضاد کامل می‌بینند. فرهنگِ مورد نیاز برای بهره‌وری، مبتنی بر کنترل، استانداردسازی و حذف خطا است؛ در حالی که فرهنگ نوآوری بر تجربه، پذیرش شکست و انعطاف‌پذیری بنا شده است.

اما همانطور که در تحلیل‌های اخیر، از جمله مقاله عمیق موسسه Arthur D. Little (ADL) اشاره شده، سازمان‌هایی که می‌توانند این تضاد را مدیریت کنند، نه تنها زنده می‌مانند، بلکه بر بازار مسلط می‌شوند. راه حل در مفهومی به نام «سازمان دوسوتوان» (Ambidextrous Organization) نهفته است.

سازمان دوسوتوان دقیقاً چیست؟ (دو دست سازمان)

“Ambidextrous” در لغت به معنای توانایی استفاده ماهرانه از هر دو دست است. در مدیریت، این استعاره به سازمانی اطلاق می‌شود که می‌تواند همزمان دو کار ظاهراً متناقض را به شکلی استادانه انجام دهد:

۱. دستِ «بهره‌برداری» (Exploit): این دست، مسئول کسب‌وکار فعلی است. تمرکز آن بر برنامه‌ریزی، بهینه‌سازی، کنترل کیفیت و افزایش مقیاس است. هدف آن، کسب حداکثر سود از مدل کسب‌وکار اثبات‌شده فعلی است.

۲. دستِ «کاوشگری» (Explore): این دست، مسئول جستجوی آینده است. تمرکز آن بر نوآوری، آزمایش، یادگیری سریع از شکست‌ها و انطباق با روندهای نوظهور است. هدف آن، یافتن مدل‌های کسب‌وکار جدیدی است که بقای سازمان در آینده را تضمین کند.

چالش اصلی اینجاست: اکثر سازمان‌ها به طور طبیعی فقط در یکی از این دو مهارت دارند.

تله‌ی موفقیت: چرا بهره‌وری به‌تنهایی کشنده است؟

بسیاری از شرکت‌های بزرگ و موفق، قربانی مهارت بیش از حد خود در «بهره‌برداری» می‌شوند. آن‌ها آنقدر در بهینه‌سازی کسب‌وکار فعلی خود خوب عمل می‌کنند که هرگونه تلاش برای «کاوشگری» (نوآوری) را اتلاف منابع، پرریسک و فاقد بازگشت سرمایه فوری می‌دانند.

فرهنگ سازمان، فرآیندها و شاخص‌های کلیدی عملکرد (KPI) همگی حول محور «بهره‌وری» سفت و سخت می‌شوند. در این حالت، سازمان در برابر هرگونه تغییر ناگهانی در بازار (Disruption) به شدت آسیب‌پذیر می‌شود. (به سرنوشت کداک یا نوکیا فکر کنید).

دوسوتوانی سازمانی (Ambidextrous Organization): کلید طلایی بقا و نوآوری همزمان
دوسوتوانی سازمانی (Ambidextrous Organization)

آمازون: نمونه‌ی بارز یک غول دوسوتوان

مقاله ADL به درستی به نمونه‌ای کلاسیک مانند آمازون اشاره می‌کند. آمازون استاد مسلم «دوسوتوانی» است:

  • در بهره‌برداری (Exploit): این شرکت یک قهرمان بهره‌وری در لجستیک، مدیریت انبار و فرآیندهای داخلی است. همه‌چیز برای کارایی و مقیاس‌پذیری طراحی شده است.
  • در کاوشگری (Explore): در عین حال، آمازون فرهنگی از اختراع، کنجکاوی و «تمایل به اقدام» دارد. آن‌ها دائماً ایده‌های جدید (مانند AWS، Kindle یا الکسا) را آزمایش می‌کنند و حتی نیازهایی را کشف می‌کنند که مشتریان هنوز از وجود آن‌ها بی‌خبرند.

جادوی آمازون در توانایی آن برای مدیریت این دوگانگی است. اگر یک ایده «کاوشگرانه» (مانند AWS) موفقیت‌آمیز بودن خود را اثبات کند، موتور قدرتمند «بهره‌برداری» آمازون بلافاصله وارد عمل شده و آن را به یک کسب‌وکار میلیارد دلاری استاندارد، کارآمد و مقیاس‌پذیر تبدیل می‌کند.

چگونه سازمان خود را «دوسوتوان» کنیم؟ (بر اساس مدل ADL)

تبدیل شدن به یک سازمان دوسوتوان یک پروژه یک شبه نیست، بلکه یک مسیر تحول استراتژیک است. بر اساس چارچوب ارائه شده توسط ADL، رهبران باید ابتدا با استفاده از یک “بوم توسعه” (Canvas) به سه سوال اساسی پاسخ دهند:

۱. تحلیل وضعیت فعلی: الان کجا هستیم؟ سازمان شما در حال حاضر در کدام یک از دو طیف (بهره‌وری یا خلاقیت) قوی‌تر است؟ نقاط قوت و ضعف شما در هر کدام چیست؟

۲. تعیین مقصد استراتژیک: به چه توانمندی‌هایی نیاز داریم؟ با توجه به استراتژی کلان و الزامات کسب‌وکارتان، به چه ترکیبی از این دو قابلیت نیاز دارید؟ (نکته کلیدی: هر شرکتی قرار نیست آمازون بعدی باشد. هنر، یافتن «تعادل مناسب» برای زمینه و تاریخچه خاص شرکت شماست).

۳. طراحی مسیر تحول: چگونه به تعادل درست برسیم؟ برای پر کردن شکاف بین وضعیت فعلی و مقصد مورد نظر، چه مسیری باید طی شود؟ آیا نیاز به ایجاد واحدهای نوآوری مجزا دارید (جداسازی ساختاری)؟ یا باید فرهنگ پذیرش ریسک را در کل سازمان ترویج دهید (دوسوتوانی زمینه‌ای)؟

از تضاد به هم‌افزایی

در عصر تحول، چالش اصلی رهبران دیگر انتخاب بین «بهره‌وری» یا «نوآوری» نیست. چالش واقعی، ایجاد سازمانی است که بتواند هر دو را به صورت همزمان مدیریت کند.

سازمان دوسوتوان، تضاد بین حال و آینده را به عنوان یک مشکل نمی‌بیند، بلکه آن را به عنوان موتور محرک مزیت رقابتی پایدار خود مدیریت می‌کند. این یک تعادل ظریف است که نیاز به رهبری آگاهانه، تخصیص هوشمندانه منابع و فرهنگی دارد که هم بهینه‌سازی و هم تجربه کردن را ارج می‌نهد.

شما فکر می‌کنید سازمان شما در کجای این طیف قرار دارد؟ چالش اصلی شما برای «دوسوتوان» شدن چیست؟

ارسال شده در توسعه کسب و کار
نوشتن دیدگاه
کلیه حقوق محفوظ است.
طراحی و توسعه توسط: دیجینگ