Artur Carter

0 %
نیما رحیمی
مربی توسعه کسب و کار و تحول دیجیتال
  • مهندسی فناوری اطلاعات، دانشگاه علم و صنعت ایران
  • MBA دانشگاه تهران
  • DBA دانشگاه امیرکبیر
  • دارای پروانه مشاوره مدیریت و آموزش در توسعه کسب و کار
  • عضو کمیسیون مشاوران سازمان نظام صنفی، رایانه ای استان تهران
  • عضو اتاق بازرگانی تهران
  • مترجم کتاب بازی بلند مدت (نشر هورمزد)

بزرگترین اشتباه در تصمیم‌گیری: پاسخ درست برای سوال اشتباه

۱۹ شهریور ۱۴۰۴

ما انسان‌ها عاشق پیدا کردن جوابیم. از حل مسائل پیچیده کاری گرفته تا پیدا کردن بهترین مسیر در ترافیک، تمام روز ما صرف یافتن پاسخ‌های درست می‌شود. اما آیا تا به حال فکر کرده‌اید که شاید مشکل اصلی، خودِ «سوال» باشد؟ چه می‌شود اگر تمام انرژی و هوش خود را صرف پاسخ دادن به سوالی اشتباه کنیم؟

این دقیقاً همان چیزی است که به آن «اثر چارچوب‌بندی» (Framing Effect) می‌گویند. این خطای شناختی باعث می‌شود ما بر اساس نحوه‌ی ارائه یک مسئله، و نه خودِ مسئله، تصمیم‌گیری کنیم. در واقع، نوع نگاه ما به یک مشکل، مسیری که برای حل آن انتخاب می‌کنیم را تعیین می‌کند و اگر این نگاه اولیه اشتباه باشد، بهترین راه‌حل‌ها هم ما را به بیراهه خواهند برد.

داستان یک فروشگاه آنلاین: وقتی سوال اشتباه، کسب‌وکار را به خطر انداخت

بیایید یک مثال واقعی را بررسی کنیم. یک فروشگاه اینترنتی بزرگ متوجه شد که میانگین ارزش سفارش‌هایش (AOV) در حال کاهش است. مدیران شرکت فوراً مشکل را این‌گونه قاب‌بندی کردند: «چگونه با قیمت‌گذاری و تخفیف‌های بهتر، مشتریان را به خرید بیشتر ترغیب کنیم؟»

آن‌ها کمپین‌های تبلیغاتی گسترده و تخفیف‌های وسوسه‌انگیزی راه انداختند. در کوتاه‌مدت، میانگین خرید بالا رفت، اما این یک پیروزی توخالی بود. مشکل اصلی، قیمت‌ها نبود؛ بلکه کیفیت پایین محصولات و تاخیر در ارسال سفارش‌ها، اعتماد مشتریان را از بین برده بود. سوال درستی که باید از خود می‌پرسیدند این بود: «چگونه اعتماد از دست رفته مشتریان را دوباره جلب کنیم؟» با تمرکز بر سوال اشتباه، آن‌ها نه تنها مشکل اصلی را حل نکردند، بلکه با فشار بیشتر بر زنجیره تامین، آن را بدتر هم کردند.

این پدیده حتی در مقیاس‌های بسیار بزرگ‌تر و فاجعه‌بارتر هم رخ داده است. در ماجرای انفجار شاتل فضایی چلنجر، ناسا از پیمانکاران خود پرسیده بود: «آیا مدرکی دارید که نشان دهد پرتاب در هوای سرد ایمن نیست؟» این چارچوب‌بندی، بار اثبات را بر دوش کسانی گذاشت که مخالف پرتاب بودند. سوال درست باید این می‌بود: «آیا مدرکی داریم که ثابت کند پرتاب در این شرایط ایمن است؟» این تغییر کوچک در کلمات، می‌توانست از یک فاجعه انسانی جلوگیری کند.

هوش مصنوعی، شمشیر دولبه در دستان ما

امروزه با ظهور هوش مصنوعی پیشرفته، اهمیت پرسیدن سوال درست بیش از هر زمان دیگری است. ابزارهای هوش مصنوعی با اطمینان کامل به سوالات ما پاسخ می‌دهند، اما اگر فرضیات اولیه‌ی ما اشتباه باشد، این ابزارها با همان اطمینان، ما را در مسیر اشتباه هدایت خواهند کرد. یک هوش مصنوعی قدرتمند، پاسخ‌های درخشانی برای سوالات ما پیدا می‌کند، اما تشخیص درستیِ خودِ سوال، همچنان وظیفه‌ی ماست.

چگونه از دام سوالات اشتباه فرار کنیم؟

خوشبختانه راه‌هایی برای مقابله با این خطای شناختی وجود دارد:

۱. از آخر به اول بیایید (Follow the thread): به جای تمرکز بر مشکل فعلی، از خود بپرسید: «نتیجه‌ی ایده‌آل ما چیست؟» سپس از آن نقطه به عقب برگردید تا بفهمید برای رسیدن به آن هدف، واقعاً باید چه سوالی را حل کنید.

۲. مخالفت سازنده را تشویق کنید: فضایی ایجاد کنید که در آن افراد جرئت کنند تا چارچوب اصلی مسئله را به چالش بکشند. از تکنیک‌هایی مانند «وکیل مدافع شیطان» (فردی که موظف است با هر ایده‌ای مخالفت کند) یا تیم‌های «قرمز و آبی» (دو تیم که روی یک مسئله از دیدگاه‌های متضاد کار می‌کنند) استفاده کنید تا تمام زوایای پنهان یک مشکل آشکار شود.

۳. نقش حیاتی رهبران: رهبران سازمان‌ها باید از این فرآیندِ بازنگری در سوالات حمایت کنند، حتی اگر باعث کند شدن روند تصمیم‌گیری شود. عجله برای رسیدن به یک پاسخ، زمانی که سوال اشتباه است، فقط اتلاف منابع و انرژی است.

در دنیای پرشتاب امروز، همه به دنبال پاسخ‌های سریع هستند. اما به یاد داشته باشیم که کیفیت تصمیم‌های ما بیش از آنکه به کیفیت پاسخ‌هایمان بستگی داشته باشد، به کیفیت سوالاتمان وابسته است. یک پاسخ درخشان برای یک سوال اشتباه، در نهایت یک پاسخ اشتباه است. دفعه بعد که با یک چالش بزرگ روبرو شدید، قبل از اینکه برای یافتن راه‌حل شیرجه بزنید، لحظه‌ای مکث کنید و از خود بپرسید:

آیا این سوال، سوال درستی است؟

ارسال شده در توسعه فردی
نوشتن دیدگاه
کلیه حقوق محفوظ است.
طراحی و توسعه توسط: دیجینگ