دنیای سرمایهگذاری در حال عبور از یک دگردیسی بیصدا اما قدرتمند است. اگر گزارشهای مالی چند سال گذشته شبیه به پیشبینی آبوهوا بودند، گزارش جدید “مککینزی درباره سرمایهگذاری در سال ۲۰۲۵” بیشتر شبیه به یک نقشه زمینشناسی است؛ نقشهای که نشان میدهد نه فقط آبوهوا، بلکه خودِ قارهها در حال جابجایی هستند.
این گزارش ۱۸۰ صفحهای صرفاً یک بهروزرسانی بازار نیست؛ بلکه مانیفستی برای درک «روندهای ساختاری» جدیدی است که قواعد بازی را بازنویسی میکنند. پس از یک دوره رکود و بازگشتی پرتلاطم، بازار به ثبات رسیده، اما چالشهای سودآوری همچنان پابرجا هستند.
تحلیل عمیق ما از این گزارش نشان میدهد که سرمایهگذاران موفق در افق پیش رو، نه آنهایی که صرفاً سهام درست را انتخاب میکنند، بلکه آنهایی خواهند بود که سه تغییر بنیادی را درک میکنند: انقلاب هوش مصنوعی به مثابه یک «ابزار» و یک «دارایی»، تغییر چهره جمعیتی سرمایهگذاران، و پدیدهای که مککینزی آن را «همگرایی بزرگ» مینامد.
بیایید این سه ستون اصلی آینده سرمایهگذاری را بشکافیم.
۱. معمای بهرهوری و انقلاب هوش مصنوعی
یکی از جذابترین تناقضاتی که گزارش به آن اشاره میکند، این است: در دهه گذشته، هزینهکرد شرکتها برای فناوری سر به فلک کشیده، اما این هزینهها لزوماً به افزایش بهرهوری منجر نشده است. فناوری بیشتر شبیه به یک «هزینه» بوده تا یک «توانمندساز».
اکنون، هوش مصنوعی (AI) و بهویژه هوش مصنوعی مولد (GenAI)، قرار است این معادله را تغییر دهد.
گزارش مککینزی، هوش مصنوعی را از دو زاویه حیاتی بررسی میکند:
-
AI به عنوان یک ابزار: برای اولین بار، مدیران دارایی ابزاری در اختیار دارند که میتواند مستقیماً «اقتصاد» صنعت مدیریت دارایی را دگرگون کند. همانطور که در مقالهای با عنوان «چگونه هوش مصنوعی میتواند اقتصاد صنعت مدیریت دارایی را تغییر دهد» آمده، استفاده از AI برای خودکارسازی فرآیندهای پیچیده، تحلیلهای عمیقتر و شخصیسازی خدمات، میتواند هزینههای عملیاتی را به شدت کاهش دهد.
-
AI به عنوان یک دارایی: این انقلاب به زیرساخت نیاز دارد. گزارش به صراحت میگوید که تقاضا برای مراکز داده (Data Centers) مرتبط با هوش مصنوعی تا سال ۲۰۳۰، نیازمند سرمایهگذاری عظیم ۳ تا ۸ تریلیون دلاری است. این یک فرصت سرمایهگذاری در کلاس «زیرساخت» است که ده سال پیش وجود خارجی نداشت.
نکته کلیدی این است: AI دیگر یک گزینه لوکس نیست؛ بلکه به محور اصلی بهرهوری و خلق آلفا (بازدهی مازاد) تبدیل شده است.
۲. چهره جدید ثروت: ظهور سرمایهگذار زن
تغییر دوم، یک دگرگونی جمعیتی است که اغلب نادیده گرفته میشود. گزارش مککینزی فصلی تکاندهنده را به «چهره جدید ثروت: ظهور سرمایهگذار زن» اختصاص داده است.
این فقط یک موضوع اجتماعی نیست؛ یک واقعیت اقتصادی چند تریلیون دلاری است.
-
مقیاس فرصت: پیشبینی میشود تا سال ۲۰۳۰، زنان ۴۰ تا ۴۵ درصد از کل داراییهای مالی خردهفروشی (Retail) در اتحادیه اروپا و ایالات متحده را کنترل کنند.
-
شکاف موجود: با وجود این قدرت مالی، صنعت مدیریت ثروت هنوز نتوانسته با این گروه ارتباط برقرار کند. چرا؟ چون شرکتها نتوانستهاند درک کنند که اهداف مالی، اولویتها و میزان ریسکپذیری زنان سرمایهگذار با مردان متفاوت است. آنها به جای «بالاترین بازده»، اغلب بر «امنیت مالی بلندمدت» و «سرمایهگذاری هدفمند» تمرکز دارند.
این شکاف درک، به معنای یک فرصت عظیم برای شرکتهایی است که بتوانند خدمات خود را واقعاً برای این بخش بزرگ و رو به رشد بازار، شخصیسازی کنند. در کنار این، گزارش به فرصتهای ناشی از «سالمند شدن جمعیت» و نیاز مبرم به سرمایهگذاری در مسکن سالمندان (Senior Housing) نیز اشاره میکند .
۳. «همگرایی بزرگ»: وقتی مرزهای سرمایهگذاری محو میشوند
شاید فنیترین اما مهمترین روند ساختاری که گزارش مککینزی معرفی میکند، «همگرایی بزرگ» (The Great Convergence) باشد.
این پدیده به چه معناست؟ به زبان ساده، مرز بین مدیریت دارایی سنتی (مثل صندوقهای سهام عمومی و اوراق قرضه) و مدیریت دارایی جایگزین (Alternative) (مثل پرایوت اکوئیتی، زیرساختها و اعتبار خصوصی) در حال محو شدن است.
در گذشته، این دو دنیا کاملاً از هم جدا بودند. اما اکنون:
- مدیران «جایگزین» در حال نفوذ به کانالهای «سنتی» (مانند ارائه محصولات خود به سرمایهگذاران خرد) هستند.
- مدیران «سنتی» در حال خریدن شرکتهای «جایگزین» برای افزودن این قابلیتها به سبد خود هستند.
چرا این همگرایی اهمیت دارد؟ مککینزی تخمین میزند که این روند در پنج سال آینده، پتانسیل ایجاد ۳ تا ۵ تریلیون دلار «پول در حال حرکت» (Money in Motion) را دارد. سرمایهگذاران دیگر به دنبال یک محصول مجزا نیستند؛ آنها به دنبال «راهحل کامل پورتفولیو» هستند که هم بخش عمومی و هم خصوصی را در بر بگیرد.
پول هوشمند به کجا نگاه میکند؟
فراتر از این سه روند کلان، گزارش مککینزی به فرصتهای سرمایهگذاری بسیار ملموس و گاه غیرمنتظرهای نیز اشاره میکند:
-
لحظه زیرساخت (The Infrastructure Moment): دیگر منظور از زیرساخت فقط پل و جاده نیست. تعریف جدید شامل مراکز داده، شبکههای فیبر نوری، زیرساختهای انتقال انرژی پاک و حتی نوسازی کشتیسازی است.
-
بازارهای خاص (Niche Markets): گزارش به فرصتهای جذاب در بازارهای خصوصی مانند «مسکن دانشجویی» و «مسکن سالمندان» اشاره میکند. اینها بازارهایی هستند که مستقیماً توسط روندهای جمعیتی قدرتمند پشتیبانی میشوند.
-
بازار کیفیت زندگی (Quality of Life): این یک بازار نوظهور با پتانسیل ۶.۷ تا ۱۱.۲ تریلیون دلاری تا سال ۲۰۳۴ است . این بازار فراتر از سلامت و تندرستی سنتی است و شامل هر چیزی میشود که به «زندگی بهتر» کمک میکند؛ از فناوریهای پوشیدنی گرفته تا خدمات مالی برای دوران بازنشستگی.
بازی تغییر کرده است!
گزارش مککینزی ۲۰۲۵ یک پیام واضح دارد: دورانی که میشد با یک استراتژی ساده و تکیه بر روندهای گذشته به بازدهی رسید، تمام شده است.
چالشهایی مانند فشار بر حاشیه سود و پیچیدگیهای ژئوپلیتیکی (که در مقاله «کنترلهای سرمایهگذاری»، به آن پرداخته شده) واقعی هستند. اما همانطور که رینیر اینداهل، بنیانگذار Summa Equity در مصاحبه خود اشاره میکند، برندگان آینده آنهایی هستند که «سرمایهگذاری موضوعی» (Thematic Investing) را درک میکنند؛ یعنی به جای تمرکز بر یک شرکت، بر کل «سیستم» و چالشهای بزرگی که باید حل شوند (مانند تغییرات اقلیمی یا ناکارآمدی زنجیره تامین) تمرکز میکنند.
برای سرمایهگذار ایرانی نیز، درک این روندهای جهانی حیاتی است. این گزارش نشان میدهد که دنیا در حال حرکت به سمت راهحلهای فناورانه (AI)، توجه به نیازهای جمعیتی جدید (زنان و سالمندان) و ساختارهای ترکیبی (دولتی-خصوصی و عمومی-خصوصی) است. این نقشه راه، فقط برای وال استریت نیست؛ بلکه برای هر کسی است که میخواهد در دهه آینده، هوشمندانه سرمایهگذاری کند.
